۱۲ شهریور ۱۳۹۲، ۱۰:۰۳

راه فطرت به کجا ختم می شود/ عاقبت بی توجهی به فطرت خدادادی

راه فطرت به کجا ختم می شود/ عاقبت بی توجهی به فطرت خدادادی

انسان اگر درصدد تقویت فطرت خدادادي خود برآيد سعادت دو جهان خود را تضمين کرده است، البته انسان در عين حال انسان مختار است و مي تواند دعوت خداوند را كه او را به سوي سعادت ابدي هدايت مي كند اجابت نموده يا پشت پا به فطرت ذاتي خود زده و نفس را اسير شيطان نمايد.

به گزارش خبرگزاری مهر، روان انسان در ابتداي تكوين و تعلقش به بدن صفاتي دارد كه براي حكمت هايي يا براي صرف در موارد خاصي كه به نفع انسان تمام مي شود، ودیعه نهاده شده اند. مواردي مانند حرص، بخل، عجله، مجادله و مانند اينها از اول همراه انسان است و در قرآن مجيد هم به آنها اشاره شده است. به طور كلي تمام دستورهايي كه در شرع اسلام بيان شده براي جلوگيري انسان از سقوط و يا براي تكامل روحي و معنوي انسان است. دين الهي براي اصلاح روان ها و سلامتي دل هاست كه با آن سعادت مادي و معنوي انسان تامين مي شود و به خوشي و راحتي در هر دو عالم مي رسد.

خداوند با فرستادن خاتم انبيا بر بشر منت نهاد تا آيات خدا را براي آنان بخواند و پاكيزه شان گرداند و آنان را تزكيه نمايد. مراد از تزكيه، همان پاكي دل ها از انواع آلودگي هاي رواني است كه در كتاب آسماني ذكر مي شود. پيامبر مبعوث شد تا مردم را با پاكي ها آشنا سازد و آنها را به دوري از پليدي ها دعوت نمايد، ايمان و دوستي خدا را در دل ها زنده سازد، امانت و صداقت و وفاي به عهد به آنها بياموزد كه تمام اينها از صفات مومن است. دستورهاي الهي براي اهل ايمان رهنما و شفابخش است. قرآن شفاست، چون بيماري هاي رواني پيروان خود را درمان مي كند. خداوند در قرآن مي فرمايد؛ روي خود را متوجه آيين پاك و خالص پروردگار كن، اين فطرتي است كه خداوند انسان ها را بر آن آفريد.

مقصود از آيين حنيف در آيه مذکور كه آفرينش بر روي آن استوار شده همان آيين توحيد و خداجويي است. اين آيه با صراحت كامل هر نوع انحراف از جاده توحيد را مخالف فطرت انساني دانسته است. امام صادق(ع) آيه را چنين تفسير مي فرمايد؛ آنان را بر فطرت توحيدي آفريد.

پاسكال مي گويد؛ به وجود خداوند، دل گواهي مي دهد نه عقل. ايمان از اين راه به دست مي آيد حس ديني يكي از عناصر اوليه ثابت و طبيعي روح انساني است.

قطعی است که در روح انساني بعدي به نام حس مذهبي و حس خداجويي و خداخواهي هست. لذا اگر صاحب اين فطرت خدادادي درصدد تقويت آن برآيد سعادت دو جهان را تضمين نموده است، البته در عين حال انسان مختار است و مي تواند دعوت خداوند را كه او را به سوي سعادت ابدي هدايت مي كند اجابت نموده يا پشت پا به فطرت ذاتي خود زده و نفس را اسير شيطان نمايد. انسان مي تواند با تهذيب نفس و تصفيه باطن خود را براي دريافت افاضات الهي آماده سازد و شبانه روز ساعتي را براي توجه و تفكر در نفس برگزيند و در نفس و حالات و اعمال خود بينديشد و صفات و احوالش را دقيقا مورد بررسي قرار داده شايد مورد توجه و لطف خداوند قرار گيرد.

اين حس خداخواهي در جان همه انسانها وجود دارد و همين مساله باعث دوام خداپرستي در طول زندگي بشر بوده و هست. در دوران غارنشيني در عصر فلزات و در عصر حاضر كه عصر اطلاعات است هيچگاه بشر بدون گرايش مذهبي نبوده است. وجود اماكن مذهبي در همه نقاط جهان با تمام گرايش هاي مختلف و حتي متضاد مذهبي و ديني نشان چنين ميل و كششي است. با وجود اين، بعضي از مردم بر اثر ناآگاهي راه هاي خلاف را برگزيدند و بر ضد دين و خدا مبارزه كردند و موفقيتي هم به دست نياوردند.

روزي كه كمونيسم بر شوروي سابق حاكم شد مساجد را به مراكز تفريح و تماشاخانه و تئاتر مبدل ساختند بر ضد خدا و مذهب نوشتند و نظام روحاني را كوبيدند، ولي باز مذهب، چون آتشي زير خاكستر زبانه كشيد مساجد مرمت و احيا شد و روزنامه هاي آن زمان نوشتند؛ حدود دويست مسجد در تاجيكستان شوروي با بودجه دولت تعمير شد، در صورتي كه مدرسه نداشتند سوال شد چرا مدرسه نساختيد؟جواب شنيدند بودجه براي ساختن مسجد داريم، اما براي مدرسه نداريم. اين حركات با وجود تبليغات شديد رژيم كمونيسم عليه مذهب تا فروپاشي ادامه داشت و شاهد بوديم كه بعد از فروپاشي چگونه مردم به دين و مسجد روي آوردند. همه اينها نشانه فطري بودن دين است. اين جاست كه به حقانيت اين آيه قرآني پي مي بريم؛فطرت الله التي فطر الناس عليها.

بعضي از مفسران دين حنيف را چنين تفسير مي كنند؛ ديني كه از تمام كجي ها و انحرافات و خرافات و گمراهي ها به سوي راستي و درستي متمايل شده است. دين حنيف و خالص خالي از هرگونه شرك ديني است كه خداوند در سرشت همه انسانها آفريده است. هر چند بسياري از مردم توجه به اين واقعيت نداشته باشند. مفسران مي گويند اين آيه بيانگر چند حقيقت است که دين و آيين به طور كلي و در تمام ابعاد امري فطري است و آنچه در شرع وارد شد، حتما ريشه اي در فطرت انسان دارد. دين به صورت خالص و پاك از هرگونه آلودگي در درون جان آدمي وجود دارد و انحرافات اموري عارضي هستند. بنابراين وظيفه پيامبران اين است كه اين امور عارضي را زايل كرده و انسان را به فطرت اصلي باز گردانند.

کد خبر 2127894

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha